فلسفه حجاب، حدود، کیفیت و رنگ پوشش بانوان
-------------------------------------------------------------------------------
در فرهنگ و اخلاق اسلامى، پوشش و حجاب- براى عموم و به ویژه زنان- از جایگاه مهمى برخوردار است. اما به نظر مىرسد در سالهاى اخیر، به اندازه اهمیت و جایگاه پوشش در اسلام، روشنگرى نشده است و گرچه کتابها و مقالات فراوانى پیرامون آن نگاشته شده است، اما این اصل از اصول دینى، همچنان نیازمند روشنگرى و پاسخهاى تازه و متنوع است.
فلسفه حجاب (پوشش) مىتواند ناشى از امور زیر باشد:
1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنیت و آرامش روانى.
یکى از غرایز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غریزه جنسى است که نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمى است و در صورت کنترل آن، مىتواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنیت روانى انسانها را فراهم کند.
در قوانین اسلام، براى استفاده درست از این غریزه حیاتى، مکانیسمهاى گوناگونى مطرح شده است که «حجاب» و وجود حریم بین زن و مرد، یکى از راهکارهاى مهم آن است.
بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرتهاى تعریف نشده و بىبندوبار (با آرایشهاى گوناگون)، هیجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مىبخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرىناپذیر درمىآورد.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوتآمیز بپرهیزند اما زنان- به خاطر جاذبههاى بیشتر- وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایشهاى تحریکآمیز، ظاهر نشوند و به جلوهگرى و دلربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود.
لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمىتواند به هر شکل و اندازهاى باشد و باید حد و ضابطهاى داشته باشد. بىبندبارى در پوشش و لباس، موجب بىبندبارى در تحریک غریزه جنسى است. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرکهاى چشمى شهوت انگیز، حساستر از زنانند و برعکس زنان در مقابل محرک هاى لمسى حساسیت بیشترى دارند.
آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پایینتر از مردان است در عوض مردان بینایى بهترى دارند. این مزیتهاى جنسى در استعداد حسى، آموخته یا اکتسابى نیست بلکه از زمان کودکى آشکار است. مردان بالغ به محرکهاى بینایى شهوانى حساسیت بیشتر مىداند. اصطلاح «چشم چرانى» که براى این ویژگى مردان به کار مىرود، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرکهاى بینایى شهوانى است چون دامنه و برد حس بینایى زیاد است یعنى چشم مىتواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثیر محرکها قرار گیرد و از این گذشته وسعت زیادى از محیط در آن واحد دیده مىشود. از سوى دیگر، چون حس لامسه دامنه و برد زیاد ندارد و فعالیتش محدود به تماس از نزدیک است و هورمونهاى جنسى زن به صورتى دورهاى ترشح مىشوند و به طور متناوب عمل مىکند، تأثیر محرکهاى شهوانى بر زن، صورتى بسیار محدود دارد و از این نظر فعالیت زنان بسیار کم است به خلاف مردان که ترشح اندروژنها در آنها صورتى یکنواخت دارد و هیچ عامل طبیعى آن را قطع نمىکند. مردان به صورتى گستردهتر تحت تأثیر محرکهاى شهوانى قرار مىگیرند و از این نظر فعالترند. 1
2. حفظ و تحکیم بنیان خانواده
بىتردید نهاد خانواده، یکى از مقدسترین نهادهاى اجتماعى است که بشر تا به حال خود دیده است. نقش خانواده در پروسه ایجاد جامعه سالم، یک نقش بى بدیل است و در این میان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، غیر قابل انکار است. در مقابل، برهنگى، سمّ کشنده نظم و پیوند موجود در نهاد خانواده است.
آمارهاى مستند نشان مىدهد که با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا همواره بالا رفته است زیرا «هر چه دیده بیند، دل کند یاد» و هر چه دل در مقوله هوسهاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد، به دنبال آن مىرود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبرى جدید مىبندد و با قبلى وداع مىکند اما در محیطى که «حجاب» حاکم
است و شرایط دیگر اسلامى رعایت مىشود، دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص یکدیگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پیمان زناشویى مفهومى ندارد. خانوادهها به سادگى متلاشى مىشوند و کودکان بىسرپرست مىمانند.
3. پیشگیرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهاى بىحجابى و آزادىهاى بىحد و حصر جنسى است که در جوامع غربى و سایر جوامع مشابه، کاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدیاد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بىحجابى نیست بلکه یکى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جریان روبهرشد تولد فرزندان نامشروع، مسأله برهنگى و بىحجابى است. امروزه یکى از مشکلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى که داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشکلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهدید مىکنند.
4. جلوگیرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى
یکى از مسائل مطرح پیرامون حقوق زنان و بىتوجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روزبهروز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزونتر از او دارد و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسىاش وسیله تبلیغ کالاها و عاملى براى جلب جهانگردان و مانند اینها قرار دهد، در چنین جامعهاى شخصیت زن تا حد یک عروسک یا یک کالاى بىارزش سقوط مىکند و ارزشهاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مىشود و به این ترتیب، زن، وسیلهاى براى اشباع هوسهاى سرکش برخى مردان آلوده و فریبکار مىشود.
عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعالیتهاى اجتماعى دور نمىکند، بلکه زمینههاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع- به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمین مىکند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مىبخشد.
قرآن مجید درباره این امر مهم مىفرماید:
«یا أَیُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً»(1)
«اى پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرىهاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند. این کار براى اینکه [از کنیزان و آلودگان] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است و خداوند همواره غفور و رحیم است».
پوشش سابقهاى به اندازه حیات بشریت دارد و غیر از پیروان یکى از مکاتب که بر لزوم برهنه زیستى پاى مىفشارد همه جامعه بشریت به نوعى رعایت مىکنند.(2)
برخى به نادرستى ادّعا مىکنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داریم ولى در هیج جاى قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است در پاسخ گفتنى است که زنان حتّى قبل از نزول آیه حجاب موهاى خود را مىپوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردن آنان بود.
همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسى و طبرسى) فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرىهاى کوچک که آنها را «خمار» یا «مقنعه» مىنامیدند و معمولًا در خانه از آن استفاده مىکردند و روسرىهاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مىآمد. زنان با این روسرى بزرگ- که جلباب خوانده مىشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «ردا» کوچکتر است و به چادر امروزین شباهت داشت- مو و تمام بدن خود را مىپوشاندند.(5)
نزدیک ساختن جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ» کنایه از پوشیدن سر و روى خود با آن است(6) یعنى، چنان نباشد که چادر یا رو پوشهاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند و از مصادیق «کاسیات عاریات»(7) شمرده شوند قرآن فرمان مىدهد: بانوان با مراقبت، جامه را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهند اهل عفاف و وقار به شمار مىآیند. از پایان آیه بر مىآید که پوشش مطلوب آن است که خود به خود دورباش ایجاد مىکند و هوسبازان را ناامید مىسازد.
بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه، در فعالیتهاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیتها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.
درباره اهمیت و فلسفه «حجاب»، اشاره به این نکته بسیار حائز اهمیت است:
نشاط و رغبت احکام الهى بیش از آنکه به محدودیت لذتها بیانجامد به ماندگارى لذتها و پایدارى نشاط و خوشىها مىانجامد از این رو اگر چه حجاب از یک سو براى خانمها محدودیت است و موجب خستگى و زحمت مىباشد اما از سوى دیگر اوج احساسات را سالم نگه مىدارد و عاطفهها و محبتها را در کانون گرم خانواده متمرکز مىسازد و زن و مرد را از بى تفاوتى نسبت به همدیگر در نظام خانواده نجات مىدهد و این بحرانى است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربى شده است، به طورى که در هنگامه برپایى کانون خانواده که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهمترین ابزار آن میل جنسى نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانوادهها را متزلزل ساخته است، بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سالهاى قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از دست داده است.
«حجاب و پوشش زن»، داراى مشخصهها و ویژگىهایى است که بعضى از آنها اشاره مىشود:
یک. حدود و میزان پوشش:
هر اندازه بدن زن پوشیدهتر باشد، نقش نیرومندترى در دورسازى دیدگان نظاره گر ایفا مىکند. اگر نگاههاى آلوده را «تیرهاى زهرآلود شیطان» همچنانکه در روایات آمده است قال النبىصلى الله علیه وآله: النَّظر سهمٌ مسمومٌ من سهام ابلیس فمن ترکها خوفاً من اللَّه اعطاه اللَّه ایماناً یجد حلاوته فى قلبه.(3) بدانیم پوشش زن همانند قوسى است که تیرها را کمانه مىکند و از اصابت آنها به هدف باز مىدارد. هر اندازه حجاب کمتر رعایت شود، تیرهاى شیطانى بیشتر متوجه او مىگردد و از آن آسیب مىبیند. با توجه به این امر، چادر حجاب برتر است زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئنترین مصونیت ر ا به همراه دارد.
دو. کیفیت پوشش:
پوشندگى لباس و کیفیت دوخت، بخش مهمى از حجاب را تشکیل مىدهد. لباسهاى نازک و تنگ و بدن نما، آماج پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشمهاى هرزه و آلوده است در مقابل لباسهاى مناسب و کاملًا پوشیده، مانع این نگاههاى هوسآلود است.
سه. رنگها:
برخى از رنگها دیدگان را خیره مىسازد و باعث جلب توجه مىشود. و علماى دین هر چند نسبت به اصل رنگ لباسها، تأکید چندانى ندارند ولى بر این مسأله پاى مىفشارند که لباس نباید موجب جلب توجه شود و عواقب سوئى داشته باشد. از این رو در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکى را براى حجاب برگزیدند و بدین وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشترى مىکر دند. این سنت حسنه، مورد نظر و پذیرش پیامبر (ص) و امامان (ع) نیز قرار گرفت. گفتنى است که عبا و چادر مشکى جزء لباسهاى مکروه به شمار نمىرود و از آن مستثنا شده است.
چهار. شیوه گفتوگو و حرکت: حفظ وقار و متانت، همان نقشى را دارد که پوشش زن ایفا مىکند و عدم رعایت آن، عواقب شومى در پى دارد. قرآن مجید یکى از صفات خوب زنان مؤمن را- که در رفتار دختران شعیب جلوهگر است- حیا و وقار مىداند.(4)
باید دانست که پیدایش فحشا و فرزندان نامشروع، افزایش طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى و نا آرامى درونى و هیجان جنسى مستمر برخاسته از برهنگى و عشوه گرى زنان، همه آثار شوم بى حجابى و بى بندوبارى است و این حجاب است که مىتواند به خوبى مصونیت بخش باشد.
پى نوشت
(1) احزاب (33)، آیه 59.
(2) ر. ک: مصطفوى، انسانیت از دیدگاه اسلامى، ص 129.
(3) بحار، ج 101، ص 38.
(4) قصص (28)، آیه 25.
(5) درباره جلباب گفتهاند: آن روسرى خاصى که بانوان هنگامى که براى کارى به خارج از منزل مىروند، سر و روى خود را با آن مىپوشند» الجلباب خمارالمرأة الذى یغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة «) التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361 مجمع البیان، ج 7- 8، ص 578).
(6) مجمع البیان، ص 580 المیزان، ج 16، ص 361.
(7) زنانى که ظاهراً پوشیده هستند، ولى در واقع برهنهاند، از رسول خداصلى الله علیه وآله روایت شده است:» صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمة البخت المائلة. «: میزان الحکمة، ج 2، ص 259.